امروز:10 اردیبهشت 1403

پاستافاریانیسم:آیین ایمان آورندگان به اسپاگتی

در سال ۲۰۰۵ میلادی قوانین آموزشی ایالت کانزاس امریکا با درخواست مکرر مذهبیون تغییراتی کرد، در این قانون مقرر شد که در کنار تدریس فرگشت برای وجود بحث چالشی، “طراحی هوشمند” یا “باور به آفریننده” هم تدریس شود. این اتفاق واقعاً یکی از چالش برانگیزترین اتفاقات را باعث شد.

همان روزها بابی هندرسون ۲۴ساله که فارغ‌التحصیل رشته فیزیک بود در نامه سرگشاده طنزی خطاب به انجمن سرفصل‌های آموزشی نوشت:

«من به موجودی مافوق طبیعی با ظاهری شبیه اسپاگتیِ کوفته قلقلی ایمان دارم. طراح هوشمند می‌تواند هر چیز قابل تصوری باشد. من و بسیاری دیگر در سراسر دنیا به شدت معتقد به آفرینش جهان توسط هیولای اسپاگتی پرنده هستیم. او کسی است که هر آن چه ما می‌بینیم و حس می‌کنیم را آفریده است. ما معتقدیم که شواهد بسیار فراوان علمی که اشاره به فرایند فرگشت دارند تنها به دلیل تصادف وجود دارند و هیولای اسپاگتی پرنده همگی این شواهد را به وجود آورده است. اگر انجمن بررسی مواد درسی، نظریه آفرینش هوشمند را نظریه‌ای علمی بشناسد، ناگزیر باید نظریه من را نیز علمی تلقی کند، بنابراین من خواهان اجازه تدریس “پاستافاریانیسم” در مدارس عمومی هستم. (پاستافاریانیسم نامی ساختگی است که هندرسن برای اشاره به اعتقاد به هیولای اسپاگتی پرنده به کار می‌برد. این نام از ترکیب «پاستا» و «راستافاریانیسم» _نام حرکتی مذهبی در جامائیکا_به وجود آمده است)”
وی سپس به گونه‌ای طنزآمیز به توضیح برخی مشکلات علمی بر پایه دیدگاه پاستافاریانیسم می‌پردازد. برای نمونه او نتایج تحقیقات علمی درباره تعیین سن اجسام بر پایه نیمه عمر کربن رادیواکتیو را به دلیل دخالت و دست کاری مستقیم هیولای اسپاگتی می‌داند. وی گرم شدن تدریجی زمین را از سال ۱۸۰۰ میلادی به بعد در ارتباط مستقیم با کاهش همزمان تعداد دزدان دریایی دانسته‌است.

spageti

نامه طنز بابی هندرسون اما انقلابی به پا کرد که کل جهان آتئیست‌ها را شوراند، آنها گفتند که «اگر عقیده‌ بابی مضحک است هر دین دیگری می‌تواند مضحک باشد و اگر نیست باید جدی گرفته شود.» بلافاصله افراد فراوانی به او پیوستند و «کلیسای هیولای اسپاگتی پرنده» را تشکیل دادند. آنها دور هم جمع می‌شوند، به احترام “نودل، پاستا، اسپاگتی” که مقدس و گرانقدر هستند جشن می‌گیرند و مراسمی برگزار می‌کنند. در وبسایت آنها گفته شده که برای مومنین همیشه غذای مقدس (اقلام پاستا و اسپاگتی) و شراب موجود است.

اما ماجرا به همینجا ختم نشد. آتئیست‌ها با ساختن این آیینِ شوخی (پارودی) خواستند که دولت‌ها و جوامع آنها را به رسمیت بشناسند، بر این باورند که وقتی همه ادیان از مزایایی برخوردارند چرا آنها از دولت‌ها چیزی نخواهند؟
ساکنان اروپایی این آیین که اعلام کرده‌اند کم شدن دزدان دریایی را دلیل مشکلات جهان می‌دانند؛ خواهان ساخته شدن معابد شده و شروع به جمع‌آوری اعانه و پول کردند. دولت ها کم‌کم در مقابل آنها کوتاه آمدند؛ چرا که آنها هم شرایط دیگر ادیان را داشتند. گروه “پاستافاری” در آلمان شروع به کار کرد، آنها در تمامی اروپا و امریکا گسترش یافته و طرفداران روزافزون پیدا کردند. دین آنها همیشه با بحث علمی، شوخی و خنده، پاستا و آبجو همراه است، چرا که نه؟ دین “پاستا و ماکارونی” در لهستان، مجارستان، سوئیس و اسکاندیناوی گسترش فراوان یافت.

دین اسپاگتی هر روز نوآوری تازه‌ای می‌کند. چندی پیش آنها اعلام کردند که “آبکش” از آنجا که در طبخ ماکارونی بسیار اهمیت دارد از وسایل متبرک و مقدس آنهاست. آنها ادعا کردند که آبکش باید روی سر آنها باشد تا حجاب آبکش از آنها حفاظت کند. پس از آن بود که یکی از اعضای شورای شهر نیویورک کریستوفر شفر که به این گروه پیوسته بود با آبکشی بر سرش به نشانه مصونیت از گناه و اشتباه، سوگند خورد و وارد شورا شد.

پیروان اسپاگتی با تمام توان در راه عقیده ادامه می‌دهند. چندی پیش، پیشوای این آیین در اتریش “نیکو آلم” در اقدامی کم سابقه از دولت خواست که آبکش او را به عنوان “حجاب ضروری سرش” به رسمیت بشناسد. او درخواست کرد که حق داشته باشد با آبکشی بر سرش رانندگی کند. او عاقبت چندی پیش موفق شد اجازه رسمی بگیرد. روی گواهینامه رانندگی او نوشته شد “به دلایل دین و آیینی حق گذاشتن آبکش بر سرش در هنگام رانندگی دارد

وقتی از آقای آلم پرسیده شد که دین جدیدشان دیگر چه چیزی دارد گفت:

ما می‌خواهیم ببینیم مرز یک دین کجاست و دولت‌ها و مردم چقدر حاضرند کوتاه بیایند!

 

 

منبع:گمانه

سخت بر این اعتقادم که امپراطوری بعدی جهان را گوگل بنا خواهد نهاد و من علاقه‌مندم تاریخ شکل گرفتن این امپراطوری را مکتوب کنم.