ادعا چنین است:
بررسی ادعا:
- توموریس که بود؟
بنا به گزارش هرودوت، مورخ قرن ۵ پیش از میلاد، تهمریش ملکهٔ قوم کوچنشین ماساژت بود که پس از مرگ همسرش فرمانروایی میکرد. بنابر گزارش هرودوت، سپاه کوروش در جنگ با سپاه توموریس شکست خورد و کوروش کشته شد. سرداران سپاه ماساژت جسد کوروش را نزد توموریس بردند و او دستور داد سر از تنش جدا کنند.
آنچه مسلم است براساس تاریخ هرودوت، ماساژتها در بخش وسیعی از شرق دریای خزر (آسیای میانه) میزیستند و نه آذربایجان. منابع دیگر تاریخی نیز این مورد را تایید میکنند. همچنین توموریس ملکه بود و نه یک زن جنگجو و در جنگ نیز شرکت نداشت.
تاریخ هرودوت، کتاب نخست، بند ۲۰۴
مدخل بریتانیکا در مورد ماساگتها
- آیا ماساژتها و سکاها ترکزبان بودند؟
براساس نظر اکثریت مورخین و دانشگاهیان، ماساژتها و سکاها مردمان بیابانگردِ ایرانی در آسیای میانه و جنوب روسیه بودند و زبان و گویش هند و اروپایی داشتهاند.
مدخل سکاها در دانشنامهٔ بریتانیکا
- حقیقت قبر منتسب به توموریس چیست؟
در سال ۲۰۰۴ میلادی، باستانشناسان قبری را در اطراف تبریز یافتند که جسد با شمشیری بهخاک سپرده شده بود. دانشمندان پس از تحقیقات DNA از جسد، دریافتند که جنازه متعلق به یک «زن جنگجو یا سرباز مونث» است.اما تا بهحال هیچ تاریخنگار یا باستانشناسی، ارتباطی میان هویت این جسد و توموریس، ملکهٔ ماساژتها نیافتهاست. عدم اعتبار این مدعا تا بدانجاست که جستجوی عبارات “Tomyris’s tomb” و “tomb of Tomyris” در گوگل هیچ نتیجهای دربر ندارد.
- آیا قتل کوروش توسط توموریس صحت دارد؟
در این مورد تردیدهای جدی وجود دارد. این روایت هرودوت یکی از دهها روایت در باب مرگ کوروش این پادشاه هخامنشی است و بطور قاطع نمیتوان به آن استناد و تکیه کرد. چگونگی مرگ کوروش کاملا مشخص نیست و مورخانی همچون کتسیاس، بروسوس، گزنفون، تروگ روایات مختلفی در مورد مرگ کوروش آوردهاند. مثلاً کتسیاس معتقد است کوروش بر اثر تیر اندازی در جنگ با سکاها کشته شد. حال آنکه گزنفنون در تاریخش آورده که کوروش در پایتخت و در صلح و دوستی و آرامش بر اثر کهولت سن یا بیماری درگذشت.
در پایان، ضمن احترام بههمهٔ انسانها از هر قوم و نژاد و زبان، اساس پژوهش در مباحث تاریخی، یافتن حقیقت است نه ساختن دستمایه برای تحقیر دیگران و نامجویی و افتخار برای خودمان؛ بهنظر نگارنده، اصولاً آنچه ما در انتخاب و گزینش آن نقشی نداشتهایم (زبان، تبار، نژاد)، نه اسباب افتخار است و نه مایهٔ ننگ.
منبع: گمانه