امروز:28 آذر 1403

آلبوم جدید مرتضی پاشایی در راه است(مصاحبه با مهدی کرد)

مهدی کرد، مدیر برنامه، کنسرت‌گذار و دوست صمیمی مرتضی پاشایی در حالی که نزدیک به ده روز از فوت خواننده محبوب نسل جوان گذاشته، برای اولین بار در گفتگو با صبا از یک سال آخری که با مرتضی گذراند، صحبت کرد و گفت که او هرگز به مرگ فکر نمی‌کرد و معتقد بود با خواندن، انرژی می‌گیرد.

کرد، از حاشیه‌هایی که بعد از فوت پاشایی رخ داد دلگیر بود و معتقد بود این‌هایی که امروز قصد پررنگ کردن خودشان را با مرگ مرتضی دارند، همان‌هایی هستند که بعد از شنیدن خبر بیماریش او را تنها گذاشتند. بهترین خبری که کرد برای علاقه‌مندان به موسیقی پاشایی داشت این بود که او قصد دارد آخرین آلبوم پاشایی را بعد از ماه صفر منتشر کند.

آقای کرد، شما مدیر برنامه، کنسرت‌گذار و دوست صمیمی مرتضی پاشایی بودید. خیلی‌ها دوست دارند، بدانند بعد از درگذشتش شما برنامه‌ای برای انتشار تراک‌های منتشر نشده‌اش دارید یا خیر؟

مرتضی در حال کار روی آلبوم جدیدش بود و بسیاری از کارهای مربوط به ساخت قطعاتش را انجام داده بود. به همین خاطر فکر می‌کنم کمترین کاری که می‌توان انجام داد، این است که این قطعات را گردآوری کنیم و کارهای مربوط به تنظیمش را انجام دهیم. فکر می‌کنم بعد از ماه صفر بتوانیم این آلبوم را روانه بازار کنیم. این اثر آخرین یادگاری مرتضی است. ضمن این‌که ما تصاویری را مربوط به برگزاری کنسرت‌هایش داریم که در زمان حیات مرتضی هم قصد داشتیم آن‌ها را منتشر کنیم که متأسفانه این فرصت در اختیار من قرار نگرفت. امیدوارم بتوانیم در فرصت مناسب فیلم کنسرت‌های او را هم منتشر کنیم.

پاشایی خواننده بسیار محبوبی بود. بزرگ‌ترین گواه محبوبیتش هم علاوه بر نحوه استقبال مردمی از کنسرت‌هایش، تشییع پیکر او با حضور جمعیت خیره‌کننده‌ای از طرفدارانش بود. کسی این تعداد حضور مردم را پیش‌بینی می‌کرد؟

بله، حتی من که جزو نزدیک‌ترین دوستان و مدیر برنامه او بودم فکر نمی‌کردم چنین جمعیتی در روز تشییع حضور داشته باشند و او تا این حد طرفدار داشته باشد. آن روز برای خود من هم عجیب بود و متوجه شدم که میزان محبوبیت او خیلی بیشتر از آن چیزی است که در موردش فکر می‌کردم.

اما همین محبوبیت باعث شد که برخی بخواهند از این تنور داغ احساسات مردمی استفاده کنند و خودشان را به جای دوستان صمیمی مرتضی جا بزنند و گفتگوهای آتشینی داشته باشند، اینطور نیست؟

همینطور است. دوستان صمیمی مرتضی، افرادی که به معنای واقعی با او رفیق بودند و هم و غمشان مرتضی بود به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسید کسانی مانند مهدی طیبی، عباس باران، محمود گل محمدی، محمد علیزاده، علی لهراسبی، مهدی احمدوند، محمدرضا گلزار و… اما همه این افراد در این مدت سکوت کردند و دردشان را با خودشان به خلوت بردند و عده‌ای دیگری که حتی آدرس خانه مرتضی را بلد نبودند و در روزهای مریضی مرتضی حتی سراغی از او نمی‌گرفتند ناگهان از این موقعیت استفاده کردند و خودشان را دوستان صمیمی او معرفی کردند. مرتضی در ماه‌های آخر بیماریش با وجود این‌که پشتوانه گرم و صمیمی هوادارانش را داشت اما در خلوت دور و برش شلوغ نبود و برخی به خاطر بیماری از او فاصله گرفته بودند و می‌ترسیدند که بار مشکلات او روی دوششان بیفتد.

خودش نسبت به این موضوع اعتراضی نداشت؟

مرتضی در کل، آدم صبوری بود، کم پیش می‌آمد نسبت به مسائل اعتراض کند، اما گاهی از این‌که می‌دید دیگر چهره‌های مطرح در کنسرت‌هایش نمی‌آیند دلگیر می‌شد و می‌گفت زمانی دو ردیف صندلی وی‌آی‌پی از چهره‌های سر‌شناس پر بود اما الان به زور می‌توان ‌دو، سه چهره مطرح را در میان جمعیت دید. حق با مرتضی بود. اوایل بیماری مرتضی من از افراد مطرح دعوت کردم به کنسرتش بیایند و خوشبختانه اکثر آن‌ها هم دعوتم را قبول کردند. در یکی از اجرا‌ها بیش از بیست چهره مطرح حضور داشتند، اما بعد…

بعد چه اتفاقی افتاد که نیامدند؟

نمی‌دانم شاید فکر می‌کردند با این کارشان مرتضی را خیلی بزرگ می‌کنند. از گوشه و کنار می‌شنیدم که می‌گفتند او مریض نیست. مهدی کرد برای این‌که کنسرت‌هایش بفروشد او را مریض جلوه داده است. وقتی به این حرف‌ها فکر می‌کنم حالم خیلی بد می‌شود کدام فردی حاضر است که چنین کاری را برای فروش بلیت‌ها انجام دهد، اما باز با خودم می‌گویم ‌ای کاش حرف‌های آن‌ها درست بود اما زمستان تمام شد و رو سیاهی به زغال ماند. نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که مرتضی هر وقت هم‌صنف‌هایش و چهره‌های مطرح کنارش قرار می‌گرفتند از او حمایت می‌کردند حالش خوب می‌شد و انرژی می‌گرفت وقتی به کنسرتش می‌آمدند کلی شارژ می‌شد، بی‌تردید اگر آن انرژی‌ها نبود، مرتضی‌‌ در همان سه ماهی که پزشکان پیش‌بینی کرده بودند از دست می‌رفت ولی ‌ای کاش حمایت‌ها ادامه پیدا می‌کرد و مرتضی بیشتر از این‌ها پیش ما می‌ماند.

بعضی‌ها می‌گویند که ‌ای کاش مرتضی کمتر به خودش فشار می‌آورد و زمان بیشتری را برای استراحت اختصاص می‌داد تا بلکه از این طریق روند تسریع بیماریش کاهش پیدا می‌کرد.

من با این دیدگاه موافق نیستم. فکر می‌کنم یک از دلایلی که مرتضی توانست هشت ماه بیشتر از پیش‌بینی پزشکان دوام بیاورد به خاطر روحیه بالا و برگزاری این کنسرت‌ها بود. وقتی من سال گذشته از این بیماری اطلاع پیدا کردم، از مرتضی تقاضا کردم که صرفاً روند درمانش را پیش بگیرد اما او به شدت با من مخالفت کرد گفت با این کار من را می‌کشی حتی زمانی که دور از چشم او برنامه‌هایش را کم می‌کردم، وقتی متوجه می‌شد به شدت از من ناراحت می‌شد و می‌گفت من وقتی روی استیج هستم و می‌خوانم حالم خوب است و برای من خواندن کاری ندارد و از من انرژی نمی‌گیرد. راست می‌گفت. خواندن از مرتضی انرژی نمی‌گرفت و برای او راحت‌ترین کار بود. خوشحالم که مرتضی تا آخرین زمانی که روی پا بود کنسرت می‌داد. این موضوع باعث می‌شد به مریضی‌اش کمتر فکر کند.

مرتضی بعد از بیماریش به یکی از پرکار‌ترین خواننده‌ها تبدیل شد.

همین‌طور است. البته مرتضی سال قبلش هم بسیار پرکار بود او سال قبل از بیماریش، صد و هفتاد سانس برنامه اجرا کرد اما زمانی که بیمار شد به جای این‌که اجرا‌هایش کم شود بیشتر شد و به دویست و دو سانس رسید این عدد در نوع خودش یک رکورد بود ما در شهرها به اجرای برنامه پرداختیم، کنسرت دادیم، شهرهایی مانند سردشت، بوکان و مریوان… که هیچکس تا به حال در آنجا کنسرت نداده بود. همینطور در شهرهایی مانند کیش، رشت، بندرعباس. مرتضی تقریباً هر دو ماه یکبار برنامه داشت و خب این موضوع باعث می‌شد ما بنا به درخواست‌هایی که داریم به فکر شهرهای جدید باشیم.

در روند برگزاری این کنسرت‌ها اذیت نمی‌شد؟

ما برنامه‌ریزی کرده بودیم که مرتضی یک هفته استراحت کند و به شیمی‌درمانی و کارهای مربوط به بیماریش برسد و یک هفته دیگر را به اجرای برنامه بپردازد. از طرفی سعی می‌کردیم امکانات را به شکل کامل برای او فراهم کنیم به همین خاطر با بهترین پرواز و در بهترین هتل اقامت می‌گرفتیم و تنها چند لحظه مانده به اجرا او از هتل به محل برگزاری می‌رفت تا چندان خسته نشود.

در روزهای آخر وصیتی به شما نکرد؟

مرتضی اصلاً در این عالم‌ها نبود که بخواهد از این حرف‌ها بزند. او با بیماری می‌جنگید و مدام به من می‌گفت مبادا به خاطر حال من، کنسرت‌هایم را کنسل کنی! من خیلی زود خوب می‌شوم و برنامه‌هایم را اجرا می‌کنم. چند بار می‌خواستم پیشش بروم و از او بپرسم اگر حرفی و وصیتی دارد به من بگوید ولی هربار که پیشش می‌رفتم او آنقدر با امید از برگزاری کنسرت‌هایش حرف می‌زد که جرئت مطرح کردن این مسائل را نداشتم.

مراسم تشییع جنازه مرتضی حرف‌ها و حدیث‌های زیادی داشت که پررنگ‌ترین آن این بود که او را روز شنبه دفن کرده‌اند؟

این حرف‌ها به گوش ما هم رسیده است. ما مرتضی را پنهانی دفن نکردیم که بخواهیم حالا در مورد این مسائل توضیح بدهیم. دلیلی وجود نداشت که ما بخواهیم او را یک روز قبل دفن کنیم به دلیل ازدحام جمعیت اصلاً امکان دفن مرتضی در ظهر وجود نداشت و ما اعلام کردیم که شب او را به خاک می‌سپاریم. همین اتفاق هم افتاد ما او را در حضور نزدیکانش و هزار نفر از هواداران مرتضی به خاک سپردیم.

حرف نگفته‌ای ندارید؟

از شما ممنونم. این روز‌ها دلم خیلی از اتفاقاتی که افتاده گرفته، افرادی که خودشان را دوست مرتضی می‌دانستند اما قدمی در زمان حیاتش بری او برنداشتند و کاری نکردند اما حالا می‌خواهند با مرده او بزرگ شوند. امیدوارم روح مرتضی در آرامش باشد.

سخت بر این اعتقادم که امپراطوری بعدی جهان را گوگل بنا خواهد نهاد و من علاقه‌مندم تاریخ شکل گرفتن این امپراطوری را مکتوب کنم.